دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهرانپژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی2228-790655120220823The Hamedan and Qaraguzlū Province's Tax Booklets of the Years 1304 and 1306 Ah: A Survey and Analyze the Resultsبررسی و تحلیل کتابچههای مالیاتی جمع و خرج ایالت همدان و قراگوزلو در سالهای 1304 و 1306 ق7318975010.22059/jhic.2022.336411.654314FAرضاصحت منشدانشیار گروه تاریخ دانشگاه جیرفتاحمددستوانکارشناسی ارشد تاریخ، گرایش اسناد و مدارک آرشیوی دانشگاه تهرانمصطفیآقابیگی پورکارشناسی ارشد تاریخ، گرایش اسناد و مدارک آرشیوی دانشگاه تهرانJournal Article20211228Tax booklets are significant historical evidence from the Qajar era. Most of these booklets have been written in Siyaq chirography, containing valuable information about the Qajar period's economic, social, cultural, and local history. Taking advantage of a historical approach and statistical techniques, the present article aims to review and process revenue and expenditure booklets of Hamedan and Qaraguzlū in the years 1304 and 1306 AH: how Hamedan Province's taxes were collected and spent during this time. The primary data used to answer this question are extracted from the revenue and expenditure booklets. Historical sources and contemporary studies are also used to explain the technical terms used in these tax booklets. The study results indicate that the tax on agricultural lands was an essential taxation resource. It was mainly allocated to the tribal chiefs and military costs and the expenses related to court, rulers, and alderpersons. The budget for construction substructures and agriculture development was relatively insignificant.پژوهش حاضر برآن است، کتابچههای جمع و خرج همدان و قراگوزلو را در سالهای 1304 و 1306 ق، بازخوانی و تحلیل نماید و به این پرسش پاسخ دهد که کتابچههای مالیاتی همدان و قراگوزلو مشتمل بر چه عواید، هزینه و اطلاعات اقتصادی است و چه کمکی به فهم تاریخ دیوانی و اقتصادی منطقه میکند؟ دادههای اصلی پژوهش از کتابچههای دخل و خرج مالیاتی همدان استخراج و از منابع دست اول تاریخی، اسناد و تحقیقات جدید برای توضیح اصطلاحات دیوانی و سیاقی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد، مالیات بر زمینهای کشاورزی مهمترین منبع مالیاتی همدان در عصر قاجار بود. در این راستا، بیشترین مخارج مالیاتی همدان به سران ایل قراگوزلو متشکل از عالیشأن، سران نظام و نیز هزینه نگهداری افواج، سواران و مستحفظان راهها اختصاص یافته بود. بعد از مخارج قشون، مصارف دیوانی، حقوق و مزایای حاکم و متولیان، و عوایدی کدخدایان قرار داشت. میزان اندکی از درآمدهای ایالتی بهمصرف محلی، توسعه کشاورزی و هزینههای عمرانی میرسید. https://jhic.ut.ac.ir/article_89750_0e8cf1f6b688af9c99c97decc527d9bb.pdfدانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهرانپژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی2228-790655120220823Analysis of Social Functions of Iranian Music in the Seljuk Period: An Accordance Between Poems and Pottery Worksتحلیل کارکردهای اجتماعی موسیقی ایران بر اساس اشعار شاعران و مطابقت آن با آثار سفالگری دورۀ سلجوقی33588975110.22059/jhic.2022.337791.654320FAحلیمهجعفر پور نصیر محلهدانشآموختۀ دکتری تاریخ و تمدن اسلامی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانزینبافضلیدانشآموختۀ دکتری باستانشناسی دوران اسلامی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانعلیرضاابراهیمی ایده لودانشآموخته کارشناسیارشد باستان شناسی، دانشگاه سیستان و بلوچستانJournal Article20220121As a branch of mathematical science, music was a valuable art during the Seljuk period. Unlike other arts, our information about the music of this period is scarce. However, based on the pottery works and literary texts, it could be deduced that music played an influential role in the social life of the Seljuk period in various situations, such as battles, rituals, and celebrations. This study tries to analyze and explain the social functions of Seljuk music based on some pottery works and the eight poem collections remaining from this time. The research findings show a correlation between the images on the pottery works and the information in the poem collections about the Seljuk musicians and musical instruments.موسیقی یکی از هنرهای ارزشمند دوره سلجوقی است که در جامعه آن عصر، بهویژه در میان طبقات بالای اجتماع، جایگاهی والا داشته است. برخلاف دیگر هنرها، اطلاعات زیادی از موسیقی این دوره وجود ندارد، اما بر اساس هنر سفالگری و متون ادبی میتوان گفت که موسیقی در حیات اجتماعی دوره سلجوقی نقش مؤثری داشته و در موقعیتهای گوناگون همچون رزم و بزم، مراسم آیینی و جشنها، عنصری کلیدی بهشمار میآمده است. پژوهش حاضر کوشیده است با استناد به آثار سفالگری و دیوان هشت تن از شاعران عصر سلجوقی، کارکردهای اجتماعی موسیقی این دوره را تحلیل و تبیین نماید. هدف این پژوهش، شناخت موسیقی دورۀ سلجوقی بر اساس آثار سفالی و اشعار این دوره است که به روش تاریخی – تحلیلی سامان یافته است. یافتههای پژوهش نشان داده که میان نقوش سفالینههای سلجوقی و اشعار شاعران این دوره همبستگی وجود داشته است.https://jhic.ut.ac.ir/article_89751_6209a93e65ec96bb546963827d114cce.pdfدانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهرانپژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی2228-790655120220823Al-Qazwīnī's Geographical Attitude According to Āthār al-bilād wa-akhbār al-ʽibādجغرافیانگری قزوینی برپایه آثارالبلاد و اخبارالعباد59788975210.22059/jhic.2022.343121.654344FAمریمسلیمانی فرددانشجوی دکتری رشتۀ تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشکدۀحقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانقنبرعلیرودگراستادیار گروه آموزش الهیات، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایرانهادیعالمزادهاستاد گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشکدۀ حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانJournal Article20220516Following the invasions of the Mongols and the subsequent establishment of the Ilkhanate, the Islamic territory faced a new situation, which affected the development of the sciences. In this situation, the Iranian Muslim geographer, Abū Yaḥyā Zakariyyāʾ ibn Muḥammad ibn Maḥmūd al-Qazwīnī, wrote geographical <em>Āthār al-bilād wa-akhbār al-ʽibād </em>(Monuments of the Lands and Historical Traditions about Their Peoples), as well as the <em>ʿAjāʾib al-makhlūqāt wa-gharāʾib al-mawjūdā</em>t (Wonders of the Creation and Unique [phenomena] of the Existence). This article aims to answer whether al-Qazwīnī, in his <em>Āthār al-bilād, wa-akhbār al-ʽibād,</em> followed his predecessors' approach or devised an innovative attitude. This article also explores the elements and characteristics of his attitude. The survey shows that al-Qazwīnī, by choosing a generalistic view, included the geography of the foreign territories in his book. He was influenced by the Greek climate categorization and the Iraqi school in geography. His geographical writings have a historical tendency so the biographies could be found in his book.جهان اسلام، پس از حملات ویرانگر مغولها و تشکیل حکومت ایلخانان ایران (اواسط سدة هفتم تا اواسط سدة هشتم) با شرایط تازه و متفاوتی روبهرو شد تا آنجا که گسترش علوم مختلف نیز تحت تأثیر این شرایط قرار گرفت. در چنین اوضاعی، محمدبن زکریای قزوینی، با تألیف <em>آثارالبلاد و اخبارالعباد</em> و نیز <em>عجایبالبلدان</em>، نخستین گام را در مسیر تألیف آثار جغرافیایی برداشت. از اینرو، پژوهش حاضر کوشیده است تا به این پرسشها پاسخ دهد که آیا قزوینی در تألیف <em>آثارالبلاد و اخبارالعباد</em>، بر نگرش و شیوۀ پیشینیان اتّکا کرد یا طرحی نو درانداخت و از چه منظری به دانش جغرافیا مینگریست و آن را مشتمل بر چه عناصری میدانست؟ بررسیها نشان میدهد که قزوینی ازلحاظ اشتمال، هم به جهان اسلام و هم به بیرون از آن توجه داشته و از آن روی که در نوشتن مطالب بهگونهای متأثر از نظام اقیلم یونانی بوده، به مکتب عراقی گرایشِ بسیار داشته است. همچنین او کوشید میان جغرافیا و تاریخ توازنی هم بهوجود آورد؛ از همینروست که بعد از جغرافیای طبیعی، بیشترین توجهاش به جغرافیای انسانی و اقتصادی بوده است. چنین رویکردی از عنوان کتاب او هم پیداست که «بلاد» و «عباد» را در آن جای داده است. همچنین نگاه ویژه نویسنده به عجایبنگاری و تراجم احوال بزرگان، نشاندهنده گرایش او به تاریخنگاری و داستانپردازی بوده است.https://jhic.ut.ac.ir/article_89752_91918740c6e31cbb99110c21ec30e7ec.pdfدانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهرانپژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی2228-790655120220823Examining the Attribution of Certain Persian Works on Arithmetic to Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsīبررسی انتساب چند اثر فارسی علم حساب به نصیرالدین طوسی79988975310.22059/jhic.2022.341614.654337FAفاطمه ساداتسعادتمندپژوهشگر تاریخ ریاضیات، کارشناس ارشد تاریخ علم، پژوهشکدۀ تاریخ علم دانشگاه تهران0000-0002-1650-3839Journal Article20220415Among the large variety of Persian treatises on arithmetic (<em>ʿilm al-ḥisāb</em>), a few are attributed to Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī (597-672/1201–1274), which need to examine. Many cataloguers identified a Persian work assumed to be the translation from his well-known work, <em>Jawāmiʿ al-ḥisāb bi al-Takht was-al-turāb</em> (<em>The Comprehensive Collection of Arithmetic with the Board and Dust</em>) on Indian arithmetic, despite the numerous intertextual similarities, it is not a translation of <em>Jawāmiʿ al-ḥisāb</em> and based on some traces of Old Persian, it dates back to earlier. A Persian treatise on algebra called <em>Guzῑda</em> (<em>The Compendium</em>), copied by ʿAlāʾal-Dawla Yazdῑ in 1057/1647, is considered a translation of Ṭūsī's algebra (<em>al-Jabr was-al-muqābala</em>). However, this treatise is essentially the third chapter of a more extensive and more detailed work on arithmetic entitled <em>Khatm bi Żiʿf</em> and composed by Abū al-Qāsim Jurjānῑ in 950/1543. Another work, known as <em>al-Żarb wa-al-qismat</em>, is a part of Tusi's treatise on practical arithmetic, <em>Jāmiʿ al-ḥisāb</em>, although it remains unidentified in most catalogues and is considered to be a translation of <em>Jawāmiʿ al-ḥisāb</em>.در میان رسایل پرشمار فارسی علم حساب، چندین اثر به نصیرالدین طوسی (597-672ق) منسوب شده است. پژوهش حاضر بر آن است تا با گردآوری، تحقیق و تتبع در دستنویسهای مذکور، درستی یا نادرستی انتسابها را تا حد امکان بررسی کند. فهرستنوسان، اثری با عنوان <em>جامع الحساب بالتخت والتراب</em> را برگردان فارسی رسالۀ مشهور طوسی در حساب هندی، <em>جوامع الحساب بالتخت والتراب</em>، میدانند که علیرغم شباهتهای میانمتنی بسیار زیاد، ترجمۀ <em>جوامع الحساب</em> نیست و بهسبب ردپای فارسی کهن در آن پیش از <em>جوامع الحساب</em> پدید آمده است. همچنین اثری فارسی در جبر و مقابله با نام <em>گزیده</em> بهکتابت علاءالدولۀ یزدی در 1057ق را بنا بر دیباچۀ آن، ترجمۀ <em>الجبر و المقابلة</em> طوسی میپندارند؛ اما این رساله در اصل، فصل سوم از اثری مفصلتر در حساب با عنوان <em>ختم به ضِعف </em>تألیف و تحریر ابوالقاسم جرجانی در950ق است. اثر دیگر موسوم به رسالۀ <em>ضرب و قسمت</em> با اینکه در اکثر فهارس ناشناس مانده و بعضاً ترجمۀ <em>جوامع الحساب</em> انگاشته شده، بخشی از رسالۀ طوسی در حساب هوایی با نام <em>جامع الحساب</em> است.https://jhic.ut.ac.ir/article_89753_5bc8322cb45e7d5aab1777ab58ed2036.pdfدانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهرانپژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی2228-790655120220823A Study of the Causes of Maliki school's Dominance in Andalusiaواکاوی علل حاکمیت مذهب مالکی در اندلس991188975410.22059/jhic.2022.336743.654316FAموسی الرضابخشی استادگروه آموزشی مطالعات اجتماعی دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایرانJournal Article20220102Historically, the prevailing tendency towards a school of Islamic jurisprudence in a particular region of Islamic territory is worthy of investigation. Shortly after the establishment of the Umayyad in Andalusia, Maliki became the official school of the Andalusian Muslims by replacing the ʾAwzāʿī school. At the same time, the leading school in the east of the Islamic territory was Hanafi. This article intends to survey the causes of the government's tendency and people in Andalusia toward the Maliki school based on historical references. The result indicates that the Andalusian jurists who visited the centers of Maliki school played an essential role in this conversion. Furthermore, the Maliki school was also supported by the Andalusian government. The intellectual simplicity of the Maliki school was also in accordance with the Andalusian intellectual atmosphereاز نظر تاریخی، گرایش غالب به یکی از مذاهب فقهی در بخشهای خاصی از سرزمینهای اسلامی، همواره موضوعی در خور توجه و به مطالعه نیازمند است. اندکی پس از استقرار حکومت امویان در اندلس، مذهب مالکی، مذهب رسمی مسلمانان این سرزمین و جایگزین مذهب اوزاعی شد. این در حالی است که مذهب غالب در شرق جهان اسلام، مذهب حنفی و خاستگاه فقه مالکی نیز مدینه بود. این پژوهش درصدد است، زمینهها و دلایل گرایش حکومت و مردم اندلس به مذهب مالکی و عوامل پایداری فقه مالکی را در دورۀ حکومت امویان اندلس با روش تحلیلی و با استناد به منابع تاریخی واکاوی کند. یافتههای پژوهش نشان داد، رحلههای فقیهان اندلس به کانونهای مذهب مالکی، در گروش مردم اندلس به مذهب مالکی نقش مهمی ایفا کرده و پشتیبانی حکومت اندلس از مذهب مالکی به نهادینهشدن آن نیز سرعت بخشیده است. همچنین، بساطت فکری بیشتر مسلمانان اندلس، با نگرش و آموزههای مذهب مالکی سازگاری بیشتری داشت؛ ازاینرو در زمینهسازی حاکمیت مذهب مالکی مؤثر بود.https://jhic.ut.ac.ir/article_89754_1b2bcd9e6f8ad74fa15b595617a87431.pdfدانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهرانپژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی2228-790655120220823The First Iranian Shafi’is and Their Role in the Propagation of the Shafi’i School During the Fourth Century AH in Iranاولین شافعیان ایرانی و نقش آنان در ترویج مذهب شافعی در ایران (از آغاز تا پایان قرن چهارم قمری)1191469012610.22059/jhic.2022.335807.654309FAسید نویدنقشبندیگروه فقه شافعی دانشکده علوم انسانی و اجتماعی داشنگاه کردستان0000-0001-9266-7539Journal Article20211218The Shafi'i school is one of the four Sunni schools of religious law initiated in Iran, and Iranians had a chief role in its foundation. The Iranians get familiar with Shafi'i jurisprudence by learning the hadith from Shafi'i. Some people of Khorasan visited the student of Shafi'i and introduced this school to Iranians. This article surveys the initial presence and acceptance of this school in Iran. The conclusion is that the Shafi'i school in Iran was active during the middle of the third century AH in the cities of Merv and Esfarayen, then from Nishapur to Dinawar and Kurdistan in the middle of the fourth century AH. This propagation was after the movements in knowledge during Tahirid and Samanid dynastieمذهب شافعی یکی از چهار مذهب اهلسنت است که در ایران رشد کرد و ایرانیان، بسیاری از مبانی علمی آن را تدوین کردند. ایرانیان در ابتدا برای کسب حدیث به نزد شافعی رفتند و از آن طریق با فقه شافعی آشنا شدند. برخی از خراسانیان، به نزد شاگردان شافعی رفتند و این مذهب را به ایران آوردند. این پژوهش، با بهرهگیری از منابع کتابخانهای و با روش توصیفی - تحلیلی و با هدف بررسی تاریخی حضور این مذهب در ایران، به این نتیجه دست یافته است که اولین حضور شافعیان در ایران از نیمه قرن سوم قمری در شهرهای مرو و اسفراین بوده و بعد از آن در نیشابور رواج یافته و در نیمه قرن چهارم قمری به دینور و کردستان رسیده است. ورود این مذهب بهدنبال حرکتی علمی بود که پس از تشکیل سلسلههای طاهریان و سامانیان شکل گرفت.https://jhic.ut.ac.ir/article_90126_11c47091c96ef63827fcfe47ca88d1d8.pdfدانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهرانپژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی2228-790655120220823A Survey on the Science of Inheritance in the Islamic Period«علم الفرائض» و جایگاه آن در علوم دورۀ اسلامی1471609020410.22059/jhic.2022.332669.654295FAمحمدجوادمحمدحسینیدانشآموخته کارشناسی ارشد تاریخ علم، پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهرانسیّد جمالموسویدانشیار گروه تاریخ تمدن ملل اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه تهرانJournal Article20211020The content of a science called science of inheritance formed Islamic period was the process of dividing an inheritance into heirs. Due to its importance in encouraging hadiths about it, this science was vastly included in monographs and comprehensive jurisprudence books. This science primarily presents the religious rules related to the subject; However, some calculation was inevitable for applying these rules. In this article, we study the position of this science during the Islamic period. The study of the encyclopedic books shows that this science is considered a branch of Islamic jurisprudence, a branch of arithmetic, an interdisciplinary branch, or even an independent science.«علم الفرائض»، اصطلاحی فقهی است که به کیفیت محاسبه و تقسیم ارث میپردازد. نیاز عامه مردم به این علم از یک سو و وجود احادیثی ظاهراً دالّ بر ترغیب مردم به فراگیری آن از سوی دیگر، سبب شد تا در تکنگاریها و کتابهای جامع فقهی، این علم مورد بررسی قرار گیرد. بخش زیادی از این علم، شامل احکام شرعی است که مشخص میکند ترکۀ متوفّی با چه نسبتی و به چه کسانی میرسد، اما برای اجرای این ضوابط شرعی، ناگزیر به دانستن مقداری علم حساب موسوم به «حساب الفرائض» است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، به چیستی علمِ فرائض و جایگاه آن در علوم دوره اسلامی پرداخته است. با بررسی دانشنامههای دورۀ اسلامی مشخص شده است که برخی از دانشمندان، فرائض را شاخهای از فقه و برخی دیگر آن را شاخهای از علم حساب و برخی دیگر آن را بینابین در هر دو علم و گاهی هم علمی کاملا مستقل دانستهاند.https://jhic.ut.ac.ir/article_90204_376fd0313dfda446451a9d49ce4226af.pdfدانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهرانپژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی2228-790655120220823Representation of Urban Landscape Changes in Bushehr Governmental Citadel based on Documentation of the Visual and Historical Recordsبازنمایی تحولات منظر شهری در ارگ حکومتی قاجاری بوشهر بر اساس مستند سازی اسناد تاریخی و تصویری1741619023510.22059/jhic.2022.344633.654353FAنیماولی بیگدانشیار دانشکده حفاظت و مرمت، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-7562-0701آتنامحمودیکارشناسی ارشد مرمت ابنیه و بافت تاریخی، دانشکاه هنر اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20220617The city of Bushehr became one of the influential commercial and political centers during the Qajar period. In this regard, many buildings were constructed in this city. Some of these buildings were destroyed in the following periods due to changes in political and social approaches and urban development. No trace of them remains, including Bushehr Governmental Qajar Citadel and the Chaharborj governmental building. This research aims to document parts of tangible cultural heritage. As well as demonstrate the urban landscape change of Qajar parts of the Bushehr that were destroyed over time. Bushehr Governmental Building, one of Bushehr's most well-known Qajar monuments, is destroyed. This paper is placed on descriptive and visual documents to represent the Qajar governmental buildings and urban landscape changes in Bushehr for the first time. Old image processing and field surveying helped us to document and model urban landscape changes. Comparing these documents revealed some parts of the changes in buildings and urban landscapes over time.شهر بوشهر در دوره قاجار به یکی از مراکز تجاری و سیاسی تأثیرگذار تبدیل شد. در همین راستا ساختمانهای زیادی در این شهر احداث شدند. برخی از این بناها در دورههای بعدی به دلیل تغییر رویکرد سیاسی- اجتماعی و توسعه شهری تخریب شدند. اثری از بسیاری از این بناها از جمله ارگ حکومتی قاجار بوشهر و ساختمان دولت چهاربرج باقی نمانده است. هدف این پژوهش مستندسازی بخشهایی از میراث فرهنگی ملموس است. همچنین تغییر منظر شهری بخشهای قاجاری بوشهر را که به مرور زمان کاملاً ویران شدهاند، نشان میدهد. ساختمان دولتی بوشهر که یکی از شناخته شده ترین بناهای قاجاریه بوشهر است، به طور کامل تخریب شده است. این مقاله برای اولین بار با بهرهگیری از اسناد توصیفی و تصویری، به مستندسازی ساختمانهای حکومتی قاجار بوشهر و تغییرات منظر شهری آنها میپردازد. پردازش تصاویر قدیمی و بررسی میدانی به ما کمک کرد تا تغییرات منظر شهری را مستند و مدل کنیم. مقایسه این اسناد، بخش هایی از ارگ و تغییرات منظر شهری را در طول زمان نشان داد.https://jhic.ut.ac.ir/article_90235_a54f9d267ebb0d79c648e039762e1718.pdfدانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهرانپژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی2228-790655120220823Evaluating of report the Tabari history on how the marriage of Khadijeh and the Prophet (PBUH)سنجش گزارشهای تاریخ طبری از چگونگی ازدواج حضرت خدیجه(س) و پیامبر(ص) براساس روش نظریه بنیاد1751919068110.22059/jhic.2023.344943.654356FAهدیهتقویاستادیار گروه تاریخ دانشگاه الزهرا، تهران، ایرانJournal Article20220624The information on the marriage of Khadīja al-Kubra (PBUH) and Prophet Muhammad (PBUH) has been reflected in historical sources in different forms and heterogeneous ways. The content and thematic diversity of the narratives in the form of myth-making, story-telling, and highlighting some of the propositions of this event are evident in the historical reports related to the subject, which can affect and distort the audience's view. Due to its importance, this article aims to reevaluate the reports in Tarikh al-Tabari by the method of foundation theory - which reduces the possibility of the involvement of subjective assumptions in understanding the content of the text. Tarikh al-Tabari is the source of this research due to its comprehensive attitude of recording different narrations as a well-known source. This survey determines the dominant criterion in Tarikh al-Tabari's report on the marriage of Khadīja al-Kubra (PBUH) and Prophet Muhammad (PBUH), which is their moral and personality characteristics.بازتاب اخبار ازدواج حضرت خدیجه(س) و پیامبر(ص) در منابع تاریخی بهشیوههای متفاوت و بهگونهای ناهمگون مطرح شده است. تنوع محتوایی و مضمونی روایتها بهصورت اسطورهسازی، داستانپردازی و برجستهسازی برخی گزارههای این واقعه در ذیل گزارشهای تاریخی مرتبط با موضوع آشکار است و میتواند بر نوع نگاه مخاطب به این واقعه و دور کردن آن از واقعیت اثرگذار باشد. با توجه به اهمیت شناخت بهتر محتوای این گزارشها، پژوهش پیشرو با استفاده از روش نظریه بنیاد (زمینهای) بهسنجش گزارشهای تاریخ طبری مرتبط با این بحث پرداخته است. طبری (م 310 ه.ق) از اینرو مبنای پژوهش حاضر قرار گرفته که هم با ثبت روایتهای گوناگون از جامعیت بیشتری نسبت به دیگر منابع تاریخی برخوردار و هم محل رجوع اهل فن و عامه مردم است.<br />کاربست این روش در پژوهش موجود از طریق شناسایی مفاهیم، مقولهها و روابط معنایی آنها بهیافتن معیار غالب در متن گزارشهای طبری از ازدواج حضرت خدیجه و پیامبر(ص) پرداخته است و ویژگیهای خُلقی و شخصیتی خدیجه(س) و پیامبر(ص) را بهعنوان مقوله اصلی در امر ازدواج آنان پیشبینی میکند.https://jhic.ut.ac.ir/article_90681_506167d75f3e76527c625da92754db2d.pdfدانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهرانپژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی2228-790655120220823A Historical Survey on Tea Cultivation and Its Problems in Guilan Province During the Qajar Eraکشت چای و مسائل آن در گیلان عهد قاجاری به روایت اسناد1932219241510.22059/jhic.2023.353494.654392FAزلیخاغفاری رودسریدانشجوی دکتری رشته تاریخ اسلام، دانشگاه بینالمللی مذاهب اسلامیمهدیعبادیدانشیار گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایرانمهدیجمالی فردانشگاه بین المللی مذاهب اسلامیJournal Article20230106During the Qajar period, tea was cultivated and produced for the first time in the Guilan province in the North of Iran. Kāshif al-Salṭanah, the Iranian Ambassador of the time in Bombay, played a pivotal role in preparing the conditions for the transportation of tea seeds to Iran and their cultivation in Guilan. The region was considered a proper region for this agricultural purpose regarding its convenient climate. In this research, based on archived documents, the challenges of this process, from the first days of tea cultivation until its harvest, are investigated. The result shows that the strong resistance of the rulers and landlords against this new agricultural product was the main problem. However, the persistence of Kāshif al-Salṭanah, supported by the then king, Mozaffar ad-Din Shah, eventually developed tea production in Guilan.کِشت و برداشت چای در ایران بهعنوان محصولی کشاورزی برای نخستینبار در گیلان و در دوره قاجاریه آغاز شد. کاشفالسلطنه سفیر ایران در بمبئی، در این دوره نقشی مهم و محوری در فراهم آوردن شرایط انتقال بذر چای به ایران و سپس کشت آن در گیلان ایفا کرد، که از نظر آب و هوایی و شرایط طبیعی منطقهای مناسب برای کشت چای تشخیص داده شده بود. در این پژوهش، بهطورعمده با تکیه بر اسناد و با بهرهگیری از روش مطالعۀ تاریخی توصیفیـتحلیلی مسائل مربوط به روند کشت چای و چالشهای پیش روی آن از ایام نخستین کاشتِ این محصول در گیلان دوره قاجاریه تا به ثمر رسیدن و تثبت آن در این منطقه بهعنوان محصولی کشاورزی مورد بررسی قرار گرفته است. یافتههای این پژوهش نشان داد؛ روند کشت چای در ابتدا بهسبب مخالفت شدید حکام و مالکان گیلانی با مشکلاتی جدی روبهرو شد؛ اما با حمایت مستقیم مظفرالدین شاه از کاشفالسلطنه از یک سو و پشتکار خود کاشفالسلطنه از سوی دیگر، درنهایت کشتِ چای در گیلان تثبیت شد.https://jhic.ut.ac.ir/article_92415_17acac3a589a7ec3efa61bd86ecaca5e.pdfدانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهرانپژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی2228-790655120220823A Historical Survey on Recognition of Sanawbar Tree and Sanawbari Motif in Iranian-Islamic Artworksبازشناسی درخت صنوبر و نقش صنوبری در آثار هنری ایرانی ـ اسلامی براساس شواهد کهن مکتوب2232489241610.22059/jhic.2023.351103.654385FAمژگانخیرالهی ازناولهگروه صنایع دستی، دانشکده هنر، دانشگاه بیرجند، بیرجند، خراسان جنوبی، ایران.0000-0002-5630-9504اسماعیلبنیاردلانگروه تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی، دانشکده علوم نظری و مطالعات عالی هنر، دانشگاه هنر، تهران، ایران.Journal Article20221112The description of the Sanawbar tree in historical Persian texts is not the same as the Sanawbar tree in modern Persian terminology. This article studies the image of the Sanawbar tree and the Sanawbari motif in Iranian-Islamic artworks and explores its properties accordingly. Research questions are: What were the distinguishing features of the Sanawbar tree according to historical dictionaries, lexicons, and texts? accordingly, what could be the Sanawbari motif in Iranian-Islamic artworks? The method is the comparison between textual descriptions and visual motifs. The result shows that the historical concept of the Sanawbar tree and the related motifs referred to a tree belonging to an evergreen tree from the coniferous family like cedar, and not to a tree from the Populus family, in contrast with the modern Persian terminology.توصیف درخت صنوبری که در متون مکتوب فارسی از گذشته تاکنون برجای مانده، با درختی که در سده اخیر، متخصصان حوزه علوم گیاهی و کشاورزی صنوبر مینامند، متفاوت است و این دو یکی نیستند. پژوهش حاضر به بازشناسی تصویر درخت صنوبر و نقش صنوبری در آثار هنری ایرانی پرداخته است و در راستای این هدف، ویژگیهای درخت صنوبر را در متون مکتوب دوران اسلامی بررسی و سعی در بازشناسی این درخت از نشانههای ثبت شده در متون مذکور مینماید. از اینرو، پرسشهای این پژهش عبارتاند از: چه ویژگیهایی برای درخت صنوبر در لغتنامهها، فرهنگها و متون کهن دوران اسلامی ذکرشده که به کمک آنها بتوان این درخت را از سایر درختها باز شناخت؟ براساس ویژگیهای موجود در متون کهن، کدامیک از نقوش موجود در آثار هنری دوران اسلامی را میتوان بازنمایی درخت صنوبر و شکل صنوبری دانست؟ فرضیه این پژوهش، مبتنی بر آن است که نقشمایه موسوم به نقش صنوبری در آثار هنری ادوار تاریخی ایران موجود است، که برگرفته از درخت صنوبر است، و این درخت از خانواده درختان سوزنی برگ بوده و نمیتواند درختی از خانواده پوپولوس مانند تبریزی و سپیدار باشد. پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تطبیقی و بهشیوه گردآوری دادهها، مطالعه کتابخانهای و جستوجوی میدانی و اینترنتی انجام گرفته است. برآیند پژوهش حاضر نشان داد که درخت صنوبر از خانواده درختان کاج و از دیرباز یکی از نقوش پرتکرار در آثار هنری ایرانی ـ اسلامی بوده است.https://jhic.ut.ac.ir/article_92416_4543e1df4680882ba398520d6e993222.pdfدانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهرانپژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی2228-790655120220823Explaining the Relationship Between In-Between Spaces and the Quality of Architectural Legibility in the Seljuk Congregational Mosques according to the Space Syntax Techniqueتبیین رابطه فضاهای بینابین با خوانایی محیط در مساجد جامع دوران سلجوقی به روش نحو فضا2492749241710.22059/jhic.2023.353887.654394FAفاطمههدایتیگروه معماری، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران0000-0003-3570-0683جمال الدینسهیلیگروه معماری، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران0000-0002-2645-8912کمالرهبری منشگروه معماری، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایرانJournal Article20230115Congregational mosques (masjid jāmi‘) were consistently the principal religious-social spaces in the Islamic world. The revitalization and use of these spaces require the recognition of these cultural heritages and attention to their histories. Iranian mosques' structure and spatial configuration were formed during the Seljuk dynasty, and in-between spaces are considered their main components. Since the quality of legibility in jāmi‘ mosques influences the affective connection between man and the architectural structure and enhances public attendance and gatherings in these spaces, it seems necessary to recognize how in-between spaces influence legibility in jāmi‘ mosques constructed in the Seljuk era. The main research question is the role of the in-between space configuration components in enhancing the quality of legibility in Seljuk jāmi‘ mosques. This study is historical-interpretive mixed-method research (quantitative and qualitative) carried out through deductive reasoning. The results indicated that in-between spaces, such as the central courtyard, Iwans, and entrances, With the arrangement of other spaces around the center of the mosque enhance legibility in Seljuk jāmi‘ mosques.مساجد جامع، همواره مهمترین فضاهای آئینی-اجتماعی در جهان اسلام بودند. احیا و بهرهبرداری از این فضاها بدون شناخت این میراث فرهنگی و توجه به دورههای تاریخی و زمانی آنها میسر نمیشود. ساختار و پیکرهبندی فضایی مساجد ایرانی در زمان سلجوقیان شکل گرفته است و فضاهای بینابین، اجزای اصلی این قالب هستند. با توجه به اینکه کیفیت خوانایی در مساجد جامع بر پیوند عاطفی میان انسان و کالبد معماری أثر گذاشته و بر کیفیت حضورپذیری و تجمعپذیری این فضاها میافزاید، لزوم شناخت ارتباط این فضاها و خوانایی مساجد جامع دوران سلجوقی ضروری بهنظر میرسد. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چه رابطهای میان مؤلفههای پیکرهبندی فضاهای بینابین و کیفیت خوانایی در مساجد جامع سلجوقی وجود دارد؟ پژوهش حاضر جزو مطالعات تاریخی-تفسیری و از نوع ترکیبی (کمی و کیفی) و بهروش استدلال استنتاجی است. نتایج تحقیق نشان داد که فضاهای بینابین اعم از حیاط مرکزی، ایوان و ورودی با سامانبخشی و توزیع متوازن سایر فضاها حول مرکز ثقل مسجد بر افزایش خوانایی مساجد جامع سلجوقی أثر میگذارند.https://jhic.ut.ac.ir/article_92417_bf89b13b143c0dbd2a69af781ad8f133.pdf